
آنچه در این مطلب خواهید خواند
افسردگی چیست؟
تقریباً همه ما گاهی اوقات احساس افسردگی میکنیم، معمولاً به دلیل یک اتفاق نگرانکننده یا دشوار در زندگیمان. اما غم یا ناامیدی مداوم میتواند ناشی از افسردگی باشد، یک بیماری جدی که نیاز به درمان دارد. صحبت با پزشک مراقبتهای اولیه میتواند نقطه شروع خوبی باشد. پزشک شما میتواند شما را از نظر افسردگی غربالگری کند و به درمان علائم شما کمک کند.
افسردگی بیش از ۳۰۰ میلیون نفر را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار میدهد — ۲۰٪ از کل زنان، ۱۰٪ از کل مردان و ۵٪ یا بیشتر از کل نوجوانان. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، این بیماری عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است و دومین مشکل روانپزشکی شایع در ایالات متحده (پس از اختلالات اضطرابی ) است که سالانه حدود ۱۷.۶ میلیون نفر را با هزینهای در حدود ۵۰ میلیارد دلار در سال مبتلا میکند.
افسردگی میتواند در هر سنی، از جمله در دوران کودکی، بروز کند. بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶، ۸.۱٪ از بزرگسالان آمریکایی ۲۰ سال به بالا در یک دوره ۲ هفتهای مشخص دچار افسردگی شدهاند. در سال ۲۰۱۷، ۱۳.۳٪ از نوجوانان ۱۲ تا ۱۷ سال حداقل یک دوره افسردگی اساسی را در سال گذشته گزارش کردهاند. در میان کودکان ۳ تا ۱۷ سال، حدود ۳.۲٪ افسردگی تشخیص داده شدهاند.
با این حال، اکثر افراد برای اولین بار در اوایل سی سالگی افسردگی را تجربه میکنند و افسردگی به ویژه در بین بزرگسالان مسن شایع است. افسردگی صرفاً یک واکنش طبیعی به چالشهای افزایش سن، مانند مرگ همسر یا دوستان و محدودیتهای جسمی ناشی از سن نیست، بلکه یک بیماری بدون علت شناخته شده است.
حدود ۱۵٪ از زنان پس از زایمان دچار افسردگی پس از زایمان میشوند. در این موارد، علائم ممکن است از هفتهها تا سالها ادامه داشته باشد. با کمک حرفهای، تقریباً همه زنانی که افسردگی پس از زایمان را تجربه میکنند، میتوانند بر علائم خود غلبه کنند.

انواع مختلف افسردگی چیست؟
- واکنش افسردگی. افسردگی خفیفتر و اغلب موقتی که از یک موقعیت خاص زندگی ناشی میشود. در زبان تشخیصی مدرن، واکنش افسردگی به یک استرس خاص زندگی از نظر فنی “سندرم پاسخ به استرس” نامیده میشود (که قبلاً به عنوان ” اختلال سازگاری با خلق افسرده” شناخته میشد). علائم میتوانند شدید باشند، اما مگر اینکه شامل علائم اضافی مانند تغییر در خواب و اشتها یا افکار خودکشی باشند، معمولاً نیازی به درمان دارویی ندارند و با گذشت زمان – از دو هفته تا شش ماه – کاهش مییابند. گاهی اوقات اگر علائم شروع به تداخل با عملکرد عادی روزمره کنند، رواندرمانی توصیه میشود.
- افسردگی اساسی. یک بیماری جدی که میتواند منجر به ناتوانی در عملکرد یا خودکشی شود. مبتلایان نه تنها خلق افسرده را تجربه میکنند، بلکه در انجام کارهای ساده روزانه نیز مشکل دارند، علاقه خود را به فعالیتهای معمول خود از دست میدهند، خستگی شدید، مشکلات خواب یا احساس گناه و درماندگی دارند. آنها گاهی اوقات همچنین میتوانند ارتباط خود را با واقعیت از دست بدهند، دچار توهم (مانند باور به اینکه مرتکب گناه شدهاند یا در حال مرگ هستند) یا توهم (مانند شنیدن صدای خیالی که به آنها میگوید خوب نیستند) شوند، در موارد شدید. این بیماری میتواند یک بیماری دورهای باشد، بنابراین در حالی که اکثر بیماران از اولین دوره افسردگی خود بهبود مییابند، میزان عود آن بالا است – شاید تا ۶۰٪ در عرض دو سال و ۷۵٪ در عرض ۱۰ سال. پس از ۱۵ سال، ۹۰٪ از افراد دچار عود یا بازگشت افسردگی میشوند.
افسردگی اساسی که بیش از ۱۶٪ از بزرگسالان آمریکایی را در طول زندگی تحت تأثیر قرار میدهد، اغلب به صورت خودبهخودی و ظاهراً بدون دلیل خاصی ظاهر میشود، یا میتواند به عنوان یک واکنش افسردگی پس از یک فقدان، تروما یا سایر رویدادهای استرسزای قابل توجه شروع شود. در افرادی که از نظر بیولوژیکی مستعد ابتلا به بیماری افسردگی هستند، واکنش اولیه افسردگی میتواند تشدید شود و به یک دوره افسردگی بالینی تمامعیار تبدیل شود. دوره افسردگی همچنین ممکن است به طور خودبهخودی، معمولاً ظرف شش تا ۱۲ ماه، از بین برود، اگرچه اغلب برای کنترل کامل علائم، دارو و همچنین سایر اشکال درمان مورد نیاز است. به دلیل اثرات ناتوانکننده و احتمال خودکشی، افسردگی اساسی اغلب نیاز به درمان پزشکی دارد.
- دیستیمیا. افسردگی خفیف و طولانیمدت که بیش از یک سال برای کودکان و نوجوانان و حداقل دو سال برای بزرگسالان طول میکشد. دیستیمیا علائم کمتری نسبت به یک دوره افسردگی اساسی دارد، اما مداوم و طولانیمدت است و اغلب میتواند به اندازه افسردگی اساسی ناتوانکننده باشد. طبق گفته موسسه ملی سلامت روان، در طول زندگی، بیش از 11٪ از نوجوانان (13 تا 18 سال) از دیستیمیا رنج میبرند. در اصطلاحات تشخیصی مدرن، دیستیمیا همراه با افسردگی اساسی مزمن (یعنی یک دوره افسردگی اساسی که دو سال یا بیشتر طول میکشد) هر دو در دسته “اختلال افسردگی مداوم” قرار میگیرند.
چه چیزی باعث افسردگی میشود؟
هیچ کس دقیقاً نمیداند چه چیزی باعث افسردگی میشود، اگرچه به نظر میرسد که این بیماری ناشی از تعامل بسیاری از عوامل بیولوژیکی و محیطی باشد. واکنشهای افسردگی، که میتواند شامل خلق و خوی غمگین باشد اما علائم و نشانههای جسمی یک دوره افسردگی اساسی را شامل نمیشود، در نتیجه یک رویداد خاص رخ میدهد. خلق و خوی افسرده همچنین میتواند یک عارضه جانبی دارو، تغییرات هورمونی (مانند قبل از دوره قاعدگی یا بعد از زایمان) یا یک بیماری جسمی مانند آنفولانزا یا عفونت ویروسی باشد . افسردگی بالینی شامل سندرمی از بسیاری از علائم جسمی، عاطفی یا رفتاری است که میتواند بدون هیچ دلیل مشخصی در افرادی که از نظر بیولوژیکی در برابر این اختلال آسیبپذیر هستند، رخ دهد.
اگرچه علل دقیق افسردگی اساسی و دیستیمیا ناشناخته است، محققان در حال حاضر معتقدند که هر دو نوع افسردگی ناشی از نقص در مدارهای مغزی هستند که خلق و خو، تفکر و رفتار را تنظیم میکنند. مواد شیمیایی مغز به نام انتقالدهندههای عصبی (مانند سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین ) برای اتصالات سالم سلولهای عصبی مهم هستند. داروهایی که میتوانند سطح و عملکرد این مواد شیمیایی را تنظیم کنند، میتوانند به تنظیم دقیق کارایی عملکرد این مدارهای مغزی کمک کنند.
«اختلالات» مغزی مرتبط با افسردگی میتواند یک مؤلفه ژنتیکی داشته باشد، اگرچه ژنتیک به تنهایی خطر یا بروز افسردگی بالینی را به طور کامل توضیح نمیدهد. در یک مطالعه، ۲۷٪ از کودکان افسرده، بستگان نزدیکی داشتند که از اختلالات خلقی رنج میبردند.
عوامل خطر افسردگی چیست؟
عوامل زیادی یا ترکیبی از عوامل میتوانند احتمال افسردگی را افزایش دهند یا در صورت بروز، درمان آن را دشوارتر کنند، از جمله:
- سوءاستفاده. سوءاستفاده جسمی، جنسی یا عاطفی در گذشته با افسردگی در مراحل بعدی زندگی در افرادی که ممکن است از نظر بیولوژیکی مستعد افسردگی باشند، مرتبط بوده است.
- برخی داروها. به عنوان مثال، برخی از داروهایی که برای درمان فشار خون بالا یا بیماری کبد استفاده میشوند، میتوانند خطر افسردگی را افزایش دهند.
- درگیری. افسردگی ممکن است گاهی اوقات ناشی از درگیریهای شخصی یا اختلافات با اعضای خانواده یا دوستان باشد.
- مرگ یا فقدان. غم و اندوه ناشی از مرگ یا فقدان یکی از عزیزان، اگرچه طبیعی است، اما میتواند خطر افسردگی را در افرادی که از نظر بیولوژیکی مستعد ابتلا به آن هستند، افزایش دهد.
- ژنتیک. سابقه خانوادگی افسردگی ممکن است خطر را افزایش دهد. تصور میشود که افسردگی گاهی اوقات به صورت ژنتیکی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، مشابه سایر بیماریهای پیچیدهای که میتوانند در خانوادهها ارثی باشند، مانند دیابت، بیماری قلبی و سرطان . با این حال، نحوه دقیق وقوع این اتفاق مشخص نیست. با این حال، ژنتیک به تنهایی وقوع افسردگی را به طور کامل توضیح نمیدهد.
- رویدادهای مهم. حتی رویدادهای مثبت مانند شروع یک شغل جدید، فارغالتحصیلی یا ازدواج، میتوانند منجر به افسردگی شوند. نقل مکان، از دست دادن شغل یا درآمد، طلاق یا بازنشستگی نیز میتوانند چنین باشند.
- سایر مشکلات شخصی. مشکلاتی مانند انزوای اجتماعی ناشی از سایر بیماریهای روانی یا طرد شدن از خانواده یا گروه اجتماعی میتواند منجر به افسردگی شود.
- بیماریهای جدی. گاهی اوقات افسردگی با یک بیماری جدی همراه است یا ممکن است در اثر واکنش به بیماری ایجاد شود.
- سوء مصرف مواد. تقریباً 30٪ از افراد مبتلا به مشکلات سوء مصرف مواد، افسردگی اساسی یا بالینی نیز دارند.