بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی: رمزگشایی از کد ژنتیکی

تحقیقات جدید نشان می‌دهد که ژن‌های یک فرد ممکن است به تمایل او برای ابتلا به اختلال خوردن اشاره داشته باشند.

چندی پیش، پزشکان و درمانگران، بی‌اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و سایر اختلالات خوردن را ناشی از کنترل بیش از حد والدین می‌دانستند. وقتی این بیماری‌ها برای اولین بار در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ مورد توجه قرار گرفتند، اغلب به عنوان بیماری‌های روان‌تنی – رفتار خودخواسته نوجوانان اغلب لوس و مرفه – تلقی می‌شدند.

امروزه، تحقیقات روزافزونی نشان می‌دهد که شما واقعاً می‌توانید بی‌اشتهایی عصبی را از والدین خود به ارث ببرید، اما نه به روشی که قبلاً تصور می‌شد. به نظر می‌رسد اختلالات خوردن به اندازه بسیاری از اختلالات روانپزشکی عمده دیگر، مانند اسکیزوفرنی، افسردگی، اختلال دوقطبی یا اختلال وسواس فکری-عملی، از نظر ژنتیکی مرتبط هستند.

لین گرف، مدیرعامل انجمن ملی اختلالات خوردن می‌گوید: «من زنی را در ماساچوست می‌شناسم که سه خواهرش را به دلیل اختلال خوردن از دست داده است. یکی از اعضای هیئت مدیره ما سه نسل از اختلالات خوردن را در خانواده خود دارد.» «من با زنان مسنی که اختلالات خوردن داشته‌اند ملاقات می‌کنم که در گوش من زمزمه می‌کنند: «مادرم تمام روز آشپزی می‌کرد، اما هرگز غذا نمی‌خورد.»»

او می‌گوید: «فکر می‌کنم چیزی که ما داریم یاد می‌گیریم این است که استعداد ژنتیکی در تعامل با فرهنگ، بی‌اشتهایی عصبی و سایر اختلالات خوردن را به وجود می‌آورد.»

گرف می‌گوید: «شما با اسلحه به دنیا می‌آیید و جامعه – شرایط فرهنگی و محیطی شما – ماشه را می‌کشد.»

ژن‌های بی‌اشتهایی عصبی

در سال ۱۹۹۶، یک بنیاد خصوصی اروپایی به نام بنیاد پرایس شروع به تأمین مالی تحقیقات در مورد ژنتیک بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی کرد. در طول چند سال بعد، یک گروه بین‌المللی از دانشمندان حجم شگفت‌انگیزی از داده‌ها را جمع‌آوری کردند: ابتدا، روی حدود ۶۰۰ خانواده با دو یا چند عضو که مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی یا پرخوری عصبی بودند، و بعداً، روی گروه دیگری متشکل از ۷۰۰ خانواده با سه عضو که مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی یا پرخوری عصبی بودند، به همراه ۷۰۰ زن «گروه کنترل» برای مطالعات مقایسه‌ای.

نتایج اولیه آنها چند “مظنون احتمالی” را نشان داد: مناطقی روی کروموزوم‌های ۱ و ۱۰ که به نظر می‌رسد به طور قابل توجهی با بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی مرتبط هستند. مطالعات بعدی روی ژن‌های کاندید، چندین ژن را شناسایی کرده است که ممکن است آسیب‌پذیری فرد را در برابر این اختلالات افزایش دهند.

کریگ جانسون، دارای مدرک دکترا، مدیر برنامه اختلالات خوردن در کلینیک و بیمارستان روانپزشکی لاورِیت در تولسا ، اوکلاهما، و یکی از محققان همکار در این مطالعه می‌گوید: «فکر نمی‌کنم هیچ‌کدام از ما احساس کنیم که قرار است یک ژن واحد پیدا کنیم که مسئول بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی باشد، مانند ژن بیماری هانتینگتون. ما متقاعد شده‌ایم که در عوض، تعدادی ژن وجود خواهند داشت که، هرچند کم، در کنار هم قرار می‌گیرند تا حساسیت ایجاد کنند.»

بسیاری از مردم این نظریه را مطرح کرده‌اند که تمرکز فرهنگی وسواس‌گونه‌ی فعلی بر وزن و لاغری – و بر افراد مشهور و ظاهرشان – احتمالاً باعث ترویج بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی می‌شود. اما جانسون می‌گوید این موضوع به طور کامل معمای اختلالات خوردن را توضیح نمی‌دهد.

او می‌پرسد: «شیوع کلی بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی، روی هم رفته، حدود ۴ درصد است. اما اگر آنها عمدتاً ناشی از فشارهای اجتماعی باشند، باید تعداد بیشتری از این موارد وجود داشته باشد. چند مجله از دکه روزنامه‌فروشی می‌توانید بردارید و در مورد کاهش وزن کسی بخوانید؟ چرا بسیاری از دختران می‌توانند رژیم بگیرند و بدون اینکه تأثیر چشمگیری ببینند، از آن خارج شوند، در حالی که از هر ۱۰۰ نفر، چهار نفر به بیماری‌های روانی مبتلا می‌شوند؟ پاسخ احتمالاً در شیمی اعصاب و ژنتیک نهفته است.»

به نظر می‌رسد تحقیقات ژنتیکی نشان می‌دهد که برخی افراد – عمدتاً، البته نه همه، زنان – ممکن است آسیب‌پذیری نهفته‌ای در برابر اختلالات خوردن داشته باشند که اگر در معرض تأثیرات خاصی قرار نگیرند، ممکن است هرگز “فعال” نشود، درست همانطور که استعداد ابتلا به الکلیسم می‌تواند تا زمانی که فرد الکل مصرف نکند، نهفته باقی بماند.

جانسون می‌گوید: «از آنجایی که در فرهنگ امروز ما، رفتارهای رژیمی شدیدتر شده است، این موضوع آسیب‌پذیری نهفته را بیشتر از نسل‌های گذشته آشکار می‌کند.»

درمان بی‌اشتهایی عصبی به عنوان یک اختلال ژنتیکی

در نهایت، البته، محققان امیدوارند که این تحقیق بتواند امکانات جدیدی را برای درمان ارائه دهد.

دکتر مایکل استروبر، استاد روانپزشکی در دانشکده پزشکی دیوید گفن در دانشگاه کالیفرنیا، لس‌آنجلس، می‌گوید: «هدف بلندمدت، شناسایی جنبه‌هایی از عملکرد مرتبط با مغز است که بر رشد، رفتار و شخصیت تأثیر می‌گذارند و به ما کمک می‌کنند تا جستجو برای دارودرمانی‌های بالقوه مؤثرتر را اصلاح کنیم.» او همچنین مدیر برنامه اختلالات خوردن در بیمارستان عصبی-روانی لیندا و استوارت رسنیک در UCLA است.

اما اگرچه داروهای جدید ممکن است کمک کنند، استروبر به سرعت می‌گوید که شک دارد بی‌اشتهایی و پرخوری عصبی هرگز صرفاً با دارو درمان شوند. « داروهای جدید مؤثرتر مهم خواهند بود، اما ترکیبی از رویکردها ضروری است. اهمیت روان‌درمانی هرگز نباید دست‌کم گرفته شود.»

درمان‌های دارویی مبتنی بر تحقیقات جدید احتمالاً راه درازی در پیش دارند. اما در عین حال، نتایج مطالعه ممکن است به بهبود رویکردهای درمانی فعلی کمک کند. استروبر می‌گوید: «این مطالعه به طور بالقوه یک چارچوب مرجع برای درمان روانشناختی به ما می‌دهد و به ما این امکان را می‌دهد که رویکردهای درمانی را که ممکن است مفید باشند، بهتر هدف قرار دهیم.»

اطلاعات مربوط به وراثت‌پذیری بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی نیز در پیشگیری مهم خواهد بود. به عنوان مثال، این امر می‌تواند به والدین و پزشکان کمک کند تا در مورد جوانانی که سابقه خانوادگی و مشخصات روانی آنها ممکن است آنها را در معرض خطر بالایی قرار دهد، مداخله زودهنگام انجام دهند. جانسون می‌گوید مطالعات نشان داده است افرادی که در معرض بیشترین خطر ابتلا به بی‌اشتهایی عصبی یا پرخوری عصبی هستند، معمولاً پنج ویژگی شخصیتی دارند:

  • وسواسی
  • کمال‌گرا
  • مضطرب
  • نوآوری
  • تکانشی

بسیاری از متخصصان همچنین امیدوارند که شواهد رو به رشد برای وجود یک مؤلفه ژنتیکی در بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی، به دسترسی بهتر به درمان این اختلالات و بهبود پوشش بیمه‌ای چنین درمانی کمک کند.

داگ بونل، رئیس سابق انجمن ملی اختلالات خوردن و مدیر بالینی مرکز رنفرو کانکتیکات، می‌گوید: «در حالی که ما درمان‌های در حال توسعه‌ای برای اختلالات خوردن داریم که روز به روز مؤثرتر می‌شوند، اکثر مردم هنوز برای دسترسی به آنها مشکل دارند.» «متخصصان بالینی کافی برای انجام این کار آموزش ندیده‌اند و بودجه کافی برای فرآیند درمانی که اغلب زمان بسیار زیادی طول می‌کشد، وجود ندارد.»

استروبر موافق است: «ما باید تأثیر ژنتیکی دخیل در اختلالات خوردن و تأثیر آن بر عملکرد روانی را درک کنیم. پر کردن این شکاف درک، انگ اجتماعی را کاهش می‌دهد، به عموم مردم اطلاع‌رسانی می‌کند، تمرکز درمان را هدف قرار می‌دهد و اختلالات خوردن را به درستی تحت عنوان شرایط پزشکی/روانی به جای پدیده‌های اجتماعی قرار می‌دهد.»

مطالب اخیر

سلامت روان

اختلال وسواس فکری عملی (OCD) در مقابل اختلال شخصیت وسواس فکری عملی (OCPD): تفاوت چیست؟

احتمالاً نام اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) یا اختلال شخصیت وسواس فکری-عملی (OCPD) را شنیده‌اید . اما آیا نام اختلال شخصیت وسواس فکری-عملی (OCPD) را شنیده‌اید؟ OCPD یا اختلال شخصیت وسواس فکری-عملی، شباهت‌هایی با OCD دارد، اما تفاوت‌های […]

سلامت روان

اختلال وسواس فکری-عملی (OCD): علائم و درمان

اختلال وسواس فکری-عملی چیست؟ اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) یک بیماری روانی است که باعث افکار یا تمایلات ناخواسته مکرر (وسواس) می‌شود. همچنین می‌تواند باعث شود که شما بارها و بارها اعمال خاصی را انجام دهید (اجبار). […]

اسکیزوفرنی

وقتی کسی که دوستش دارید اسکیزوفرنی دارد

حمایت از یکی از اعضای خانواده یا دوست مبتلا به اسکیزوفرنی به معنای کمک به آنها برای دریافت درمان پزشکی و روانی مورد نیازشان است. اما این همچنین به معنای مراقبت از خودتان در همان زمان است. […]

اسکیزوفرنی

چگونه علائم اسکیزوفرنی را کنترل کنیم

۱ / ۱۲ داروهای خود را به طور منظم مصرف کنید حدود نیمی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی که داروهای ضد روان‌پریشی تجویز شده دارند ، یا آنها را مصرف نمی‌کنند، دوز بالاتر یا پایین‌تری مصرف می‌کنند، یا برنامه‌ی […]

اسکیزوفرنی

چه چیزی باید در هنگام ابتلا به اسکیزوفرنی بخورید؟

۱ / ۱۲ رژیم غذایی شما اهمیت دارد افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ، یک بیماری روانی مزمن، اغلب رژیم غذایی ناسالمی دارند. عادات غذایی بد اغلب منجر به سایر مشکلات سلامتی می‌شود که می‌تواند این افراد را در معرض […]

اسکیزوفرنی

راهنمای اسکیزوفرنی

۱ / ۱۷ اسکیزوفرنی چیست؟ این یک بیماری روانی جدی است که بدون مراقبت می‌تواند ناتوان‌کننده باشد. حدود ۱٪ از آمریکایی‌ها به آن مبتلا هستند. افراد مبتلا به این بیماری ممکن است صداهایی بشنوند، مناظر خیالی ببینند […]