
آنچه در این مطلب خواهید خواند
- س: اول از همه، چه چیزی شما را به بررسی ارتباط بین روزهداری متناوب و اختلالات خوردن علاقهمند کرد؟
- س: چرا در روزهداری متناوب انفجاری رخ داده است؟
- س: روزهداری متناوب فقط یک رژیم غذایی زودگذر محسوب نمیشود. اغلب توسط پزشکان برای بهبود سلامت افرادی که بیماریهای مزمن خاصی مانند دیابت نوع ۲ دارند توصیه میشود. مشکل این توصیه کلی چیست؟
- س: آیا این میتواند خطر ابتلا به رفتارهای غذایی نامنظم را افزایش دهد؟
- س: آیا این خطر برای افرادی که سابقه اختلال خوردن ندارند نیز وجود دارد؟
- س: چگونه کسی میتواند بدون روی آوردن به روشهای محدودکننده، از رژیم غذایی برای بهبود سلامت خود استفاده کند؟
- س: همانطور که در تحقیقات خود اشاره کردید، تغذیه منظم درمانی برای اختلالات خوردن و اختلالات خوردن است. در مورد آن بیشتر برای ما بگویید.
- س: از اینجا به بعد چه باید بکنیم تا توصیههای پزشکی برای داشتن یک رژیم غذایی خاص باعث آسیب نشود؟
اگر برای کاهش وزن یا بهبود سلامت خود به روزهداری متناوب فکر میکنید، باید به آینده خود نگاه کنید. اما گذشته شما نیز نقش مهمی در موفقیت – و ایمنی – برنامهتان ایفا میکند.
برای افرادی که سابقه اختلالات خوردن (مانند بیاشتهایی، پرخوری عصبی یا اختلال پرخوری دورهای) دارند، هیچ نوع رژیم غذایی – از جمله روزهداری متناوب – توصیه نمیشود زیرا میتواند باعث بروز مجدد این بیماریها شود که سلامت روان و جسم شما را تهدید میکند.
حتی بدون آن سابقه، کارشناسان هشدار میدهند که روزهداری متناوب ممکن است باعث ایجاد رفتارهای غذایی نامنظم در برخی افراد شود. بنابراین، اگرچه ممکن است این روش پتانسیل کمک به برخی از شرایط پزشکی را داشته باشد، اما فقط باید توسط ارائه دهندگان مراقبتهای بهداشتی تجویز شود که آموزش دیدهاند تا با دقت بررسی کنند که برای چه کسی مناسب است و چه کسی ممکن است در معرض خطر باشد.
این را سامانتا هان، دارای مدرک دکترا، MPH، استادیار، اپیدمیولوژیست اختلالات خوردن و متخصص تغذیه در دانشگاه مرکزی میشیگان در مونت پلزنت، میشیگان میگوید. او و همکارانش در سال ۲۰۲۳ در مجلهی Clinical Diabetes and Endocrinology نوشتند که ارائه دهندگان خدمات پزشکی ممکن است روزهداری متناوب را به عنوان درمانی برای بیماریهای مزمن توصیه کنند، اما این رژیمها گاهی اوقات با تحریک عادات غذایی نامنظم، ضرر بیشتری نسبت به فایده دارند.

در اینجا، هان در مورد ارتباط بین روزهداری متناوب و اختلالات خوردن، نشانههایی که نشان میدهد برنامه روزهداری فرد به سمت خطرناک شدن میرود، و توصیههای خود بحث میکند.
به خاطر داشته باشید:
- انواع مختلفی از روزهداری متناوب وجود دارد که به آن IF نیز گفته میشود و برخی از آنها محدودکنندهتر از سایرین هستند. این برنامهها شامل برنامههایی هستند که در آنها برای تعداد مشخصی از ساعتها در روز یا در روزهای خاصی از هفته روزه میگیرید. در شدیدترین حالت، کالری یا زمان غذا خوردن را به شدت محدود میکنند.
- اختلال خوردن و اختلالات خوردن یک چیز نیستند. اختلال خوردن یک اصطلاح گستردهتر برای رفتارهای نامنظم خوردن است (مانند حذف وعدههای غذایی، محدود کردن گروههای غذایی خاص، حذف رویدادهای اجتماعی برای جلوگیری از غذا خوردن در مقابل دیگران و احساس گناه در مورد غذاها). اختلالات خوردن، بیماریهایی هستند که شامل بیاشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و اختلال پرخوری میشوند .
هان میگوید: «هر کسی که اختلال خوردن دارد، دچار اختلال خوردن است، اما هر کسی که اختلال خوردن دارد، معیارهای اختلال خوردن را ندارد.»
این مصاحبه برای وضوح و طولانی بودن ویرایش شده است.
س: اول از همه، چه چیزی شما را به بررسی ارتباط بین روزهداری متناوب و اختلالات خوردن علاقهمند کرد؟
هان: چیزی که ما در این زمینه دریافتهایم این است که بسیاری از رفتارهای غذایی نامنظم، به ویژه در رسانههای اجتماعی، عادیسازی شدهاند. جالب است که ببینیم آخرین روندها در مصرف غذا و توصیه برای آنچه «سالم» است و اینکه آیا واقعاً باعث افزایش سلامت میشود یا خیر، چیست. این امر به ویژه در مورد افرادی که جثه بزرگتری دارند صادق است، جایی که الگوهای غذایی نامنظم اغلب مورد توجه قرار میگیرند. روزهداری متناوب در چند سال گذشته واقعاً محبوب بوده است، بنابراین مهم است که پیامدهای منفی بالقوه چنین روندهای غذایی را بپذیریم، به ویژه هنگامی که صحبت از افزایش بالقوه خطر ابتلا به اختلالات غذایی میشود.
س: چرا در روزهداری متناوب انفجاری رخ داده است؟
هان: رژیمهای غذایی مد روز به مرور زمان تغییر کردهاند. قبلاً چربی بد بود. سپس کربوهیدراتها بد بودند. و اکنون ما به عنوان جدیدترین روند به روزهداری متناوب روی آوردهایم. من فکر میکنم این نتیجه چیزی است که گاهی اوقات به عنوان “سلامتگرایی اخلاقی” از آن یاد میشود. مردم فکر میکنند که باید برای سلامتی تلاش کنند و اگرچه درست نیست، اما مردم وزن و سلامتی را برابر میدانند. و بنابراین ما دائماً در تلاش برای کسب اطلاعات در مورد چگونگی خوردن “سالمترین” غذا و کاهش سریع وزن هستیم. روزهداری متناوب بسیاری از این موارد را به بسیاری از مردم وعده داده است.
س: روزهداری متناوب فقط یک رژیم غذایی زودگذر محسوب نمیشود. اغلب توسط پزشکان برای بهبود سلامت افرادی که بیماریهای مزمن خاصی مانند دیابت نوع ۲ دارند توصیه میشود. مشکل این توصیه کلی چیست؟
هان: هر وقت سعی میکنیم نصیحت کلی ارائه دهیم، معمولاً مؤثر نیست. به طور خاص، نگرانی من در مورد رژیم غذایی بدون غذا (IF) این است که بسیار محدودکننده است. این محدودیت به دلایل مختلفی مشکلساز است. گذراندن ساعات طولانی روز بدون غذا خوردن نوعی گرسنگی کوتاهمدت است. این امر احتمال پرخوری را افزایش میدهد. شما آنقدر احساس گرسنگی میکنید که تنظیم مجدد مصرف غذا برایتان دشوار است زیرا مغز و بدن شما میگویند: «من مدت زیادی بدون غذا بودهام، مطمئن نیستم کی دوباره غذا خواهم خورد» که بخش ابتدایی مغز شما را برای خوردن غذای بیشتر تحریک میکند.
س: آیا این میتواند خطر ابتلا به رفتارهای غذایی نامنظم را افزایش دهد؟
هان: چه یک رژیم غذایی دوره مشخصی از غذا خوردن را ترویج دهد و چه گروههای غذایی خاصی را حذف کند، هر زمان که محدودیتهایی به این گستردگی ببینیم، از نظر من این موضوع زنگ خطری را به صدا در میآورد که به طور بالقوه خطر ابتلا به اختلال خوردن را افزایش میدهد.
«چه یک رژیم غذایی دوره مشخصی از غذا خوردن را ترویج دهد و چه گروههای غذایی خاصی را حذف کند، هر زمان که محدودیتهایی به این گستردگی ببینیم، برای من زنگ خطر را به صدا در میآورد.»دکتر سامانتا هان
با روزهداری متناوب، این فکر وجود دارد که غذا خوردن در یک دوره خاص «خوب» نیست. این اخلاقگرایی منجر به مشکلات دیگری میشود، مانند اینکه فکر کنیم غذاها «خوب» یا «بد» هستند یا اینکه الگوهای غذایی «خوب» یا «بد» هستند. ما پیامهایی دریافت میکنیم که نباید به آنچه بدنمان به ما میگوید گوش دهیم یا به آن اعتماد کنیم. این امر افراد را برای قوانین غذایی بیش از حد محدودکننده آماده میکند و احتمال پرخوری یا اختلال در خوردن را افزایش میدهد.
خودِ اختلال تغذیهایِ «IF» میتواند اختلال تغذیهای محسوب شود. وقتی فردی را از نظر اختلال تغذیهای ارزیابی میکنیم، از او در مورد روزهداری یا حذف وعدههای غذایی سوال میکنیم، زیرا میدانیم که این رفتارها با پیامدهای منفی سلامت جسمی و روانی مرتبط هستند.
س: آیا این خطر برای افرادی که سابقه اختلال خوردن ندارند نیز وجود دارد؟
هان: به طور خاص در مورد روزهداری متناوب، هنوز نمیگویم که شواهد طولی زیادی وجود دارد. چیزی که میدانیم این است که رژیم گرفتن یکی از قویترین پیشبینیکنندههای ابتلا به اختلال خوردن است، حتی اگر قبلاً هرگز اختلال خوردن نداشته باشید. این محدودیت است که یک عامل خطر است. بنابراین فکر میکنم در سطح جمعیت، بسیار محتمل است که شرکت در IF بتواند خطر ابتلا به اختلال خوردن را در آینده افزایش دهد.
س: چگونه کسی میتواند بدون روی آوردن به روشهای محدودکننده، از رژیم غذایی برای بهبود سلامت خود استفاده کند؟
هان: فلسفه من به عنوان یک متخصص تغذیه، تمرکز بر روی چیزهایی است که به بدن و ذهن ما حس خوبی میدهد، و چیزهایی که میتوانیم اضافه کنیم، نه چیزهایی که میتوانیم کم کنیم. بنابراین به جای برچسب زدن غذا به عنوان «خوب» یا «بد» یا حذف عمدی برخی غذاها به دلیل «باید»، سعی کنیم با نشانههای طبیعی بدن خود هماهنگ شویم و انواع غذاهایی را که باعث میشوند از نظر جسمی احساس بهتری داشته باشیم، شناسایی کنیم و بر اولویتبندی آنها تمرکز کنیم.
ما همچنین میخواهیم به دلایل درونی اینکه چرا کسی میخواهد این تغییرات را در رژیم غذایی خود ایجاد کند، بپردازیم. و در نهایت، میخواهیم اطلاعات نادرستی مانند این ایده که رژیمهای غذایی بسیار محدودکننده مؤثر یا ایمن هستند و کاهش وزن باید هدف باشد را اصلاح کنیم.
س: همانطور که در تحقیقات خود اشاره کردید، تغذیه منظم درمانی برای اختلالات خوردن و اختلالات خوردن است. در مورد آن بیشتر برای ما بگویید.
هان: بهترین درمانی که داریم این است که به فرد کمک کنیم تا به طور منظمتری غذا بخورد تا بتوانیم او را با بدنش هماهنگ کنیم. مصرف مواد مغذی در فواصل و مقادیر منظمتر در طول روز به تنظیم فیزیولوژیکی و عاطفی کمک میکند.
غذا خوردن در فواصل زمانی منظم به بدن شما میگوید که غذا خوردن یک امر عادی است. این به شما کمک میکند تا نشانههای گرسنگی و سیری خود را بشناسید. اما تا زمانی که بدن خود را متقاعد نکنیم که غذا خوردن در فواصل زمانی منظم اتفاق میافتد، نمیتوانیم این کار را انجام دهیم.
«بهترین درمانی که داریم این است که به کسی کمک کنیم تا به طور منظمتری غذا بخورد تا بتوانیم او را با بدنش هماهنگ کنیم.»دکتر سامانتا هان
خوب است که با کسی که در زمینه تغذیه آموزش دیده صحبت کنید که بتواند ارزیابی کند چه رویکردی برای آنها مناسب است. مشاوره گرفتن از یک متخصص تغذیه ثبت شده ترجیح داده میشود، هرچند همه به او دسترسی ندارند. به عنوان جایگزینی برای هر رژیم یا محدودیتی، توصیه میکنم به تغذیه شهودی توجه کنید که در درازمدت پایدارتر است.
س: از اینجا به بعد چه باید بکنیم تا توصیههای پزشکی برای داشتن یک رژیم غذایی خاص باعث آسیب نشود؟
هان: من طرفدار غربالگری جهانی هستم. اختلالات تغذیهای به طرز باورنکردنی کمتر از حد تشخیص داده میشوند، به خصوص در جمعیتهای خاص، مانند افراد رنگینپوست، و همچنین افراد با جثه بزرگتر، از وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین، و افرادی که از نظر جنسیتی متنوع هستند. ما به یک فرآیند غربالگری جهانی نیاز داریم تا همه را ارزیابی کنیم تا ببینیم آیا آنها در حال مبارزه با این مشکل هستند و در معرض خطر ابتلا به اختلالات تغذیهای قرار دارند یا خیر.
وقتی به پزشکان آموزش میدهم، توصیه میکنم که وزن را کماهمیت جلوه دهند. روش استاندارد فعلی فرض میکند که وزن برابر با سلامتی است، که درست نیست. همچنین فرض میکند که وزن یک رفتار است، که اینطور نیست. استاندارد فعلی برای بسیاری از بیماریهای مختلف یا هر کسی در یک بدن بزرگ این است که به بیمار بگوییم که باید وزن کم کند، اما میدانیم که این کار فوقالعاده انگزدایی میکند و مسئولیت زیادی را برای وزن کسی به او تحمیل میکند، در حالی که میدانیم تا حد زیادی خارج از کنترل اوست.
ما میدانیم که وقتی افراد درگیر رفتارهای ارتقا دهنده سلامت میشوند، وزنشان ممکن است تغییر کند یا نکند. و اگر وزن کم نکنند، اغلب به خاطر آن سرزنش میشوند. آنها ممکن است برای کاهش وزن به رفتارهای غذایی نامنظم روی آورند. وزن یک رفتار نیست، اما ما با آن مانند یک رفتار رفتار میکنیم.
بنابراین به جای تمرکز روی وزن، بیایید روی رفتارهایی تمرکز کنیم که به هر حال مفید هستند، مانند بهبود مصرف میوه و سبزیجات، فعالیت بدنی و رابطه سالم با غذا. این موارد صرف نظر از وزن، به بهبود بیماریها کمک میکنند، اما افراد را برای موفقیت آماده میکنند، نه شکست و انگ.