
آنچه در این مطلب خواهید خواند
مشکلات سلامت روان و سوء مصرف مواد اغلب با هم همراه هستند.
آزادی نماینده پاتریک کندی از مرکز ترک اعتیاد، توجه را به افرادی جلب میکند که از ترکیبی طاقتفرسا از مشکلات سلامتی رنج میبرند: سوءمصرف مواد و اختلال سلامت روان.
کندی – پسر سناتور ادوارد کندی – در ماه مه ۲۰۰۶ پس از یک تصادف رانندگی در نزدیکی ساختمان کنگره آمریکا به یک کلینیک توانبخشی مراجعه کرد. کندی جوان میگوید که هیچ خاطرهای از این حادثه ندارد؛ او اذعان میکند که داروهایی را که معمولاً برای مشکلات خواب و کنترل حالت تهوع تجویز میشوند، مصرف کرده است .
کندی پس از آزادی از مرکز ترک اعتیاد، به خبرنگاران گفت که از اعتیاد و اختلال دوقطبی رنج میبرد.
پزشکان میگویند که به طور فزایندهای شاهد بیمارانی از اقشار مختلف جامعه هستند که از ترکیبی از سوءمصرف مواد و مشکلات سلامت روان رنج میبرند. کارشناسان تخمین میزنند که حداقل ۶۰ درصد از افرادی که با یکی از این بیماریها دست و پنجه نرم میکنند، با هر دو بیماری دست و پنجه نرم میکنند.
دکتر آلن مانویتز، روانپزشک بیمارستان نیویورک-پرسبیترین، پردیس دانشگاه کرنل، در نیویورک، میگوید: «مشکلات سلامت روان و سوءمصرف مواد اغلب با هم دیده میشوند، زیرا یکی شما را در برابر دیگری آسیبپذیرتر میکند.»
مشکلات سلامت روان در ایالات متحده رایج است. طبق گزارش موسسه ملی سلامت فلزات، تخمین زده میشود که از هر 5 بزرگسال در ایالات متحده، 1 نفر از یک اختلال روانی قابل تشخیص رنج میبرد.

مانویتز میگوید وقتی آسیبپذیری بیولوژیکی یا ژنتیکی در برابر هر نوع مشکل سلامت روان وجود داشته باشد، صرف نظر از اینکه چقدر بزرگ یا کوچک باشد، مصرف مواد اغلب باعث شروع آن مشکل میشود.
مانویتز به WebMD میگوید: «این ماده واقعاً باعث مشکل سلامت روان نمیشود، اما میتواند یک عامل تسریعکننده باشد که باعث بروز این بیماری میشود.»
مانویتز به WebMD میگوید: «از این نظر، مشکل سلامت روان از قبل و هنگام شروع سوءمصرف مواد به طور فعال وجود دارد، اما بیمار از آن بیخبر است — مشکل، اعتیاد را هدایت میکند، فقط هنوز تشخیص داده نشده است.»
در واقع، افزایش آگاهی از این تشخیص دوگانه است که دریچهای به سوی خط فکری کاملاً جدیدی در مورد سوءمصرف مواد و مشکلات سلامت روان گشوده است. در واقع، برخی از محققان ادعا میکنند که انواع خاصی از بیماریهای روانی و برخی از اعتیادها ممکن است در واقع یک بیماری واحد باشند.
از جمله حوزههایی که این تحقیق در آن برجستهترین است، بیماریای به نام اختلال دوقطبی است – بیماریای که با چرخههای نوسانات شدید خلقی بین افسردگی عمیق و سرخوشی شدید یا شیدایی مشخص میشود. در طول دورههای شیدایی، بیماران تحریکپذیری شدید، افکار پرشتاب، نیاز کم به خواب، قضاوت ضعیف، حواسپرتی، سوءمصرف مواد مخدر و انکار هرگونه مشکلی را نشان میدهند. دورههای افسردگی با احساس ناامیدی، گناه، خواب بیش از حد و افکار مرگ یا خودکشی همراه است.
دکتر مارک فرای، مدیر برنامه تحقیقاتی اختلال دوقطبی UCLA در لسآنجلس، میگوید : «آنچه ما دریافتهایم این است که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، بهویژه زنان، میزان بسیار بالایی از اعتیاد به الکل دارند – تا هفت برابر بیشتر از جمعیت عمومی.»

فرای میگوید این موضوع همچنین زمانی صادق است که بیماران دوقطبی مرد و زن با بیماران مبتلا به سایر اشکال بیماری روانی مقایسه میشوند.
و اگرچه دلیل آن هنوز مشخص نیست، فرای میگوید که حداقل شواهدی وجود دارد که نشان میدهد این دو بیماری شباهتهای زیادی دارند.
در واقع، با پیشرفت روزافزون « علم مغز »، تعدادی از محققان شروع به توجه به شباهتهای شگفتانگیزی در الگوهای شیمیایی مغز در انواع مختلف مشکلات سلامت روان و سوءمصرف مواد کردهاند. برخی از اکتشافات جالبتر مربوط به مدلهای حیوانی اعتیاد بود.
دکتر فرانسیس هایدن، مدیر بخش سوءمصرف الکل و مواد مخدر در بیمارستان بلویو در نیویورک میگوید : «تحقیقات روی موشها به ما نشان داد که مراکز لذت خاصی در مغز وجود دارند که وقتی تحریک میشوند، چنان واکنش قدرتمندی ایجاد میکنند که حیوان تحریک را به غذا ترجیح میدهد.»
او میگوید این کشف، بسیاری از محققان را به این سوال سوق داد که آیا چیز متفاوتی در مغز افراد معتاد وجود دارد که «باعث میشود احساس کنند حالشان خوب نیست — به طوری که وقتی به طور اتفاقی به سراغ مادهای میروند، به نوعی آنها را به حالت عادی برمیگرداند؟» این را هایدن میگوید.
او میگوید این احساس «کاملاً درست نیست»، ممکن است مشکل سلامت روان در محل کار باشد.
نشانه دیگری که ممکن است آنها یک بیماری باشند: مطالعاتی که نشان میدهند وقتی یک بیماری بدتر میشود، بیماری دیگر نیز به زودی از آن پیروی خواهد کرد.
دکتر کنت اسکودنک، رئیس بخش روانپزشکی و روانشناسی و مدیر خدمات اعتیاد در مرکز پزشکی دانشگاه ناسائو در ایست میدو، نیویورک، میگوید: «در کسی که هم بیماری روانی و هم مشکل سوءمصرف مواد دارد، تقریباً بدون استثنا، عود اعتیاد، مشکل سلامت روان را بدتر میکند و وقتی مشکل سلامت روان درمان نشود یا کاهش یابد، آنها را مستعد تجدید رفتارهای اعتیادآور میکند.»
علاوه بر این، اسکودنک میگوید، کاملاً واضح است که فعال شدن یک مشکل اغلب در افراد مستعد، مشکل دیگر را فعال میکند.
یافتن درمانی که مؤثر باشد
چه مشکل سلامت روان – یا مصرف مواد مخدر – اول بوده باشد، پزشکان میگویند تا زمانی که هر دو مشکل درمان نشوند ، سلامت روان خوب نمیتواند وجود داشته باشد . با این حال، بهترین راه برای دستیابی به این هدف همچنان مورد بحث است.
فرای میگوید: «وقتی این دو اختلال همزمان وجود دارند، اغلب باید فوراً به مسئله سوءمصرف مواد رسیدگی کنید، زیرا اگر کسی مست باشد، باید سمزدایی شود.» او میگوید بدون وجود این مؤلفه، شروع درمان میتواند بسیار دشوار باشد.
او میگوید اگرچه این رویکرد روی کاغذ خوب به نظر میرسد، اما در واقعیت همیشه دستیابی به آن آسان نیست. فرای میگوید، خودِ فرآیند سمزدایی اغلب میتواند فرد معتاد را چنان خام و آسیبپذیر کند که وضعیت سلامت روان او به سرعت رو به وخامت بگذارد – که به نوبه خود میتواند به راحتی باعث شود مشکل سوءمصرف مواد نیز به سرعت عود کند.
فرای میگوید: «فرصت نسبتاً کمی وجود دارد که بتوان مشکل سلامت روان را قبل از اینکه بیمار دوباره به سوءمصرف مواد روی آورد، تحت کنترل درآورد.»
به همین دلیل، بسیاری از پزشکان اکنون به رویکرد درمان دوگانه روی آوردهاند – برنامهای که سمزدایی مواد اعتیادآور را با شناسایی و درمان همزمان هرگونه مشکل سلامت روان همراه ادغام میکند.
هایدن میگوید: «این رویکرد میتواند بهطور ویژه مؤثر باشد، زیرا حتی اگر سابقهی روشنی از بیمار داشته باشید، حتی اگر مطمئن باشید که سوءمصرف مواد منجر به بیماری روانی شده است، یا برعکس، درمان مشکل اول لزوماً منجر به توقف مشکل دوم نمیشود.»
متأسفانه، رویکرد دوگانه هنوز تا حدودی تخصصی تلقی میشود و اغلب فقط در بیمارستانهای خصوصی گرانقیمت در دسترس است. به گفته کارشناسان، بهترین کار بعدی، ادغام مراقبت از بیمار بین متخصصانی است که با هر بخش از بیماری سروکار دارند. درباره درمان اعتیاد و پوشش بیمه بیشتر بدانید .
مانویتز میگوید: «اگر یک پزشک یا کلینیک بیماری روانی را درمان میکند و دیگری اعتیاد را، باید نوعی تلاش هماهنگ وجود داشته باشد تا هر دو مشکل به خوبی کنترل شوند.»
متخصصان میگویند وقتی بیمار به تنهایی قادر به هماهنگی مراقبتهای لازم نیست، اعضای خانواده باید پادرمیانی کنند تا مطمئن شوند که همه پزشکان درگیر با هم همکاری میکنند.
اما اگر دوباره به اعتیاد یا مشکل سلامت روان روی بیاوریم چه ؟
پزشکان میگویند که لغزش در یک زمینه اغلب منجر به زوال در زمینه دیگر نیز میشود — اما این بدان معنا نیست که بیمار محکوم به تکرار رفتارهای مخرب خود به طور نامحدود است. هایدن میگوید پاسخ، ایجاد اتحادی بین پزشک و بیمار است که هر دو بتوانند به آن اعتماد کنند.
هایدن میگوید: «هدف، ایجاد یک اتحاد درمانی واقعی بین پزشک و بیمار است، ایجاد یک رابطهی دوستانه که به اندازهی کافی قوی و صادقانه باشد، به طوری که بیمار به پزشک بگوید واقعاً چه کاری انجام میدهد.»
در این صورت ، کارشناسان میگویند که عود هر دو مشکل سلامت روان و سوءمصرف مواد اغلب میتواند در مراحل اولیه و آسانتر درمان، دور زده شود – یا در برخی موارد، حتی از وقوع آن جلوگیری شود.